کد مطلب:12360 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:296

معراج پیامبر
سبحان الذی اسری بعبده الیلا من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی الذی باركنا حوله لنریه من آیاتنا، انه هو السمیع البصیر.» اسراء: بنی اسرائیل/1

ترجمه: پاك و منزه است خدایی كه بنده اش را در یك از مسجدالحرام به مسجدالاقصی كه گرداگردش را پر بركت ساختیم برد تا آیات خود را به او نشان دهیم. او محققا همان خدای شنوا و بیناست.

سفر معراج پیامبر پیش از هجرت وقوع یافت در حالی كه شروع حركت و تحول یك وضع و موقف جدیدی نزدیك شده بود؛ با توجه به اینكه هجوم و جولان مربوط به مكه به اوج پیچیدگی خود رسیده بود.

و چنین تحول بزرگی به یك برنامه آزمایشی از قبل نیازمد است، تا گروه مؤمن خالص و ممتازی را كه شایستگی عبور از مسیر تحول را دارند برگزیند، و بتواند اسلام را در مد نظر همگان قرار داده در میدان فعالیت دشواری كه اسلام در خانه هجرتش



[ صفحه 116]



همگان را مراقب و ناظر بر او ساخته بود وظایف جهاد را بر دوش گیرد.

اما دو واقعیت تاریخی: سالهای دهه اول بعثت گذشت در حالی كه مسلمانان نخستین را با فتنه و آزار و شكنجه مورد امتحان قرار داد. و اجازه مسلمانان برای جنگ با كافران به مقداری كه كار امتحان و تصفیه انجام گیرد به تأخیر افتاد، و پایداری در برابر فشار آسیبها و رنج محاصره، برای اسلام سپاه فداكار و مخلصی را صافی و آماده ساخت. علاوه بر این مطلب، آیه معراج پیامبر هم به عنوان یك مكمل قاطع برای این تصفیه و آماده سازی نازل گردید. به نظر نمی رسید كه آن شب در آغازش با شبهای پیش از آن كه ظرف سالها از شب مبعث گذشته و رفته بود اختلاف داشته باشد.

زورگویان و ستمكاران مشرك قریش در دارالندوة یعنی مكان اجتماع و مشورتشان گردهم آمده بودند؛ با حیرت و سرگشتگی، كه گویی در حلقه آهنین بسته شده ای گرفتار شده و می چرهند و در جستن وسیله یا یافتن روزنه و شكافی بودند كه در آن نفوذ كنند و از آن راه مسدود خارج شوند.

مصطفی (ص) نماز عشا را در میان خانواده و یارانش كه با او بودند اقامه نمود. و پس از آن به مكان خلوت خویش كه بنابر عادتش هر شب در آنجا به عبادت و شب بیداری می گذرانید رفت. و هیچ كس انتظار آن را نمی كشید كه بامداد جدید موضوع تازه ای را بیاورد كه در شهر مكه هیچ سابقه آشنایی نداشت.

نور سپیده دم افق را روشن ساخت در حالی كه مصطفی در همان مكانی بود كه خانواده و یارانش پس از نماز عشا او را برای عبادت تنها گذاشته بودند. او برخاست و با آنان كه همراهش بودند نماز صبح را بجای آورد. پس از نماز در میان آنان نشست، و در باب این مطلب كه شب گذشته او را از مسجدالحرام به مسجد اقصی به سفر شبانه برده اند با آنان سخن گفت. همگی دلها را با كنجكاوی عجیبی به جانب پیامبر متوجه ساختند، و گوشها را تنها به جریان شیرین معراج متمركز نمودند، و اگر می توانستند جلو نفسهای پر جنب و جوش خود را هم می گرفتند تا صدای پیامبرشان را در پاكترین و با صفاترین شكل آن خالصانه بشنوند. داستان و حدیث معراج از زبان پیامبر عزیز به پایان رسید. سكوتی همراه با فروتنی وخشوع آنان را فرا گرفت، وشگفتی عجیبی با تمام جذابیتش آنان رابه خود مشغول ساخت.همگی این داستان وجریان معراج رادر میان



[ صفحه 117]



خود و در افكار و ضمایرشان تكرار و بازگو می كردند، می كوشیدند كه همه مطالب و جزئیات آن دیدنیهای جذاب پیامبر را به تمام و كمال دریافت نمایند، و مشاهدات پر جنب و جوش آن حضرت را مجسم سازند، و به تصویر كشند. ولی می دیدند كه پیامبر از مصلای خود برخاسته راهش را به جایی كه اهل مكه حركت روزانه خود را با طلوع صبح شروع كرده اند در پیش گرفته است وگرنه نمی خواستند به این سكوت شیرین خدشه و آسیبی وارد سازند.

در همان حال «ام هانی» دختر ابوطالب برخاست و دست به دامن پسر عمش مصطفی (ص) شد. ملتمسانه از او خواست كه درباره آنچه شب گذشته دیده است با مردم سخن نگوید تا او را تكذیب نكنند. پیامبر در حالی كه سخنان دختر عمش را می شنید كمی درنگ كرد، زیرا سبب تشویش و ترسی را كه بر آن بانو غلبه یافته بود ادراك نمود. آنگاه پس از دقایقی سفر شبانه خود را برای اطلاع مردم و مسملانان و مشركان به عنوان جریان و حدیث معراج تكرار كرد.

آیا پیامبر از سیر و سفرش در آن شب چه گفت؟ و چه آیاتی از قرآن در باب معراج نازل شد؟ در حدیث صحیح راجع به سفر معراج از شروع جریان در مسجدالحرام بحث مفصلی است: جبرئیل، امین وحی آمد در حالی كه مصطفی (ص) در خواب بود. او را از خواب بیدار نمود، و بر براق سوار كرد. او به راه افتاد و پیامبر را هم با خود برد تا به بیت المقدس رسید، جایی كه ابراهیم و موسی و عیسی (ع) را در گروهی از انبیا دید. پس محمد مصطفی به عنوان امام جماعت با آنان نماز گزارد.

در خبری كه ابن هشام از ابن اسحاق در كتاب: «السیرة النبویة» نقل كرده آمده است كه: از میان یاران پیامبر عده ای بر این سفر شبانه از مسجدالحرام به مسجد اقصی به صورت رفتن و برگشتن آن اكتفا نمودند. و بسیاری از آنان همراه با آن داستان، معراج را از بیت المقدس بصورت صعود بر آسمان نقل كرده اند، تا مكانی به نام «سدرة المنتهی» و سپس برگشتن به همان مكان كه براق با مصطفی (ص) به محل نخستین پیامبر در مسجدالحرام به راه افتاده بود.

این جریان با اسناد از عده ای از یاران پیامبر روایت شده است؛ ضمن آنكه در بعضی تفصیلات با هم اختلاف دارند. اما حدیث به طور كلی آن مورد اختلاف نیست.



[ صفحه 118]



در مورد محلی كه معراج از آنجا شروع شده است روایتی است كه می گوید: هنگامی كه جبرئیل به سوی مصطفی (ص) آمد در جامه مخصوص در خواب بود و جبرئیل او را بیدار كرد. این روایت را آیه معراج به صریح فرموده خدای تعالی: «من المسجد الحرام» تأیید می كند.

در این باره روایت دیگری از ام هانی دختر طالب نقل شده است كه گفته: رسول خدا (ص) در خانه من بود كه به سفر شبانه برده شد. او در آن شب نماز عشا را بجای آورد. آنگاه خوابید و ما هم خوابیدیم. كمی نزدیك به طلوع فجر بود كه پیامبر ما را از خواب بیدار نمود. هنگامی كه نماز صبح را بجای آورد، و ما هم با او نماز گزاردیم فرمود: «ای ام هانی، همان گونه كه دیشب دیدی من نماز عشا را با شما بجا آوردم. پس از آن به بیت المقدس رفتم، و در آنجا نماز گزاردم، و سپس به طوری كه می بینی نماز صبح را با شما بجا آوردم.»

مفسران با توجه به صراحت آیه: «من المسجد الحرام» روایت ام هانی را حمل كرده اند بر اینكه مسجدالحرام ممكن است در معنی حرم تأویل شود، و حرم تمامش مسجد است.

قرآن كریم به طور تفصیل جاهای دیدنی معراج را ذكر نكرده است. تنها آیه اول از سوره اسراء است كه یمدان معراج و هدف نهایی آن را مشخص می كند:

«سبحان الذی اسری بعبده لیلا من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی الذی باركنا حوله لنریه من آیاتنا انه هو السمیع البصیر.» با این آیه و آیه رؤیا، از همان سوره اسراء می باشد كه می فرماید: «و جعلنا الرؤیا التی اریناك الا فتنة للناس».

اما آیا معراج از نوع تجلی رؤیا بود، و یا حقیقة با بدن، یعنی معراج جسمانی بود؟ این مطلبی است كه اصحاب پیامبر خودشان در آن اختلاف دارند. در روایت از ابن عباس است كه گفت: معراج رؤیت با چشم بود كه آن را به رسول خدا (ص) نشان دادند، و رؤیای خواب نبود.

این اختلاف را در اینكه معراج حقیقتا با بدن بوده است و یا با روح و رؤیا، ابن اسحاق نقل كرده است، و آنگاه گفته است: در خبری كه به من رسیده است رسول



[ صفحه 119]



خدا (ص) می گفت: چشمان من می خوابند در حالی كه قلبم بیدار است. [1] .

و خدا بهتر می داند كه معراج به كدام یك از آن دو صورت بوده است و پیامبر در معراج آنچه را كه خدا اراده فرموده به چشم دیده است؛ حال به هر یك از دو صورت كه بوده است: در حالت خواب یا بیداری، هر دو حق و صدق است [2] .

مطالبی را كه خداوند به لحاظ معراج در مورد رسولش خواسته بود عبارت بودند از: تجربه ای برای مردم، و آزمایشی برای كسانی كه از میان مردم به خدا و پیامبرش ایمان آوردند، و برای كسانی كه به اسلام درآمدند ولی ایمان در دلهایشان وارد نشده بود، در حالی كه برای بیان آنچه از تجربه معراج واقع شد كافی بود. تمام این مطالب همان است كه از نقل ابن هشام و روایت ابن اسحاق چنین می خوانیم: «هنگامی كه پیامبر شب معراج را به روز آورد به نزد قریش آمد، و آنان را از این خبر آگاه كرد. بیشتر مردم گفتند: قسم به خدا كه این مطلبی است كاملا شگفت آور. كاروانهای شتر و باركشهای غله سفر رفتنشان از مكه به شام یك ماه طول می كشد، و برگشتن آنها هم یك ماه مدت لازم دارد. آیا محمد (ص) این مسافت را در یك شب می رود و به مكه برمی گردد؟»

«بسیاری از آنان كه اسلام آورده بودند از دین برگشتند. عده ای از مردم به سوی ابوبكر آمدند، در حالی كه هنوز گفتار پیامبر را در باب معراج نشنیده بود. به او گفتند: آیا در خصوص مصطفی خبر داری؟ او ادعا می كند كه شب گذشته به بیت المقدس رفته، و در آنجا نماز به جای آورده، و به مكه برگشته است!!

ابوبكر به آنان گفت: شما بر او دروغ می بندید.. گفتند بلی، سخن ما راست است. او هم اكنون در مسجد با مردم در این باره گفتگو می كند. ابوبكر گفت: «اگر این مطلب را هم گفته باشد محققا راست گفته است. چه چیز شما را از این امر به شگفت آورده است؟ او به من خبر می دهد كه در ساعتی از شب یا روز به جانب او وحی از آسمان به زمین می آید، و من او را تصدیق می كنم. این كه بالاتر است از آنچه شما از آن تعجب می كنید.» [3] .از روایت سیره ابن هشام بعید نمی نماید آنچه را كه طبری در تفسیرش نقل كرده است



[ صفحه 120]



كه: مشركان قریش گفتند: مصطفی شب را در مكه در میان ما گذرانید، و در میان ما روز را آغاز كرد. حالا ادعا كرده است كه در یك شب به شام آمده و برگشته است!؟ قسم به خدا كه زغن و كركس رفت و برگشت این مسافت را دو ماهه طی می كنند. محمد (ص) چنین نیست كه این گونه كارها را انجام دهد مگر دروغی را بر زبان آورد كه از اطراف مكه سرایت كرده است. پس نزد ابوبكر آمدند و گفتند: این رفیق تو است كه ادعا می كند در شب گذشته به شام رفته و در بیت المقدس نماز گزارده و سپس برگشته است! ابوبكر پاسخ داد: آیا او واقعا چنین گفته است؟ اگر چنین سخنی را گفته باشد محققا راست گفته است. وقتی كه با او مجادله كردند گفت: من او را به خبر آسمان به صورت وحی تصدیق می كنم در حالی كه آسمان دورتر از بیت المقدس است. آیا به خبر بیت المقدس او را تصدیق نكنم؟

سپس ابوبكر آمد تا به نزد رسول خدا (ص) رسید. آنگاه از آن حضرت پرسید: ای پیامبر خدا آیا تو به این قوم گفته ای كه در شب گذشته به بیت المقدس رفته ای؟ گفت: آری. ابوبكر از او خواست كه مطلب را برایش توضیح كند. رسول خدا (ص) مطالب را برای ابوبكر توضیح نمود. هر چه را كه از موضوع وصف می نمود ابوبكر می گفت: راستی گفتی. شهادت می دهم كه تو رسول خدایی.

آری، سوره اسراء آیه و حقیقت معراج را محقق و مسلم اعلام كرد: برای تجربه و برای آزمایش و برای تصفیه كسانی كه جریان معراج را در مورد پیامبر خدا آنان را به تردید و بدبینی انداخت، و از مؤمنان حقیقی به خدا و پیامبر دور ساخت، در حالی كه معراج از وحیی كه از جانب خدای سبحان به سوی پیامبر می آمد عجیبتر نبود.

سوره اسراء برای اسلام سپاه فداكار و مخلصش را تصفیه نمود، یعنی كسانی را كه ایمانشان راستین بود، و عقیده آنان درست.

و خدای تعالی راست و درست فرمود كه: «ما جعلنا الرؤیا التی اریناك الا فتنة للناس» [4] .

ترجمه: و ما آن رؤیایی راكه به تو نشان دادیم تنها برای آزمایش مردم بود...



[ صفحه 121]




[1] تنام عيني و لاينام قلبي.

[2] سيره ابن هشام 37/2 - تفسير طبري - آيه اسراء.

[3] سيره ابن هشام 39/3.

[4] اسراء / 60 - ص 171 تفسير نمونه ج 12.